بازاریابی محتوایی

بازاریابی محتوایی شامل تولید و توزیع محتوای ارزشمند و قانع‌کننده، جهت جذب و درگیر کردن مخاطب هدفی است که به طور دقیق تعریف و درک شده است و هدف آن تحریک مشتری به اقدامی سودآور است.

بازاریابی محتوایی از همه کانال‌ها (اعم از رسانه‌های چاپی و آنلاین) برای بیان داستان استفاده می‌کند و در تمامی مراحل فرایند خرید – از استراتژی‌های توجه‌محور تا استراتژی‌های حفظ و وفاداری مشتری – قابل استفاده است.

بازاریابی محتوایی به جای اجاره رسانه، مالکیت رسانه را در اختیار دارد و در پی تغییر یا ارتقای رفتار مصرف‌کننده از طریق تولید و انتشار مستمر محتواست.

مصرف‌کنندگان محصولات و خدمات ما را نمی‌خرند؛ آنها رویکرد ما برای حل مشکلات‌شان را می‌خرند.

بر همین اساس شرکت‌های بزرگی مثل «ردبول»، به این درک رسیده‌اند که صرفاً نوشیدنی انرژی‌زا مسئله نیست. بلکه “روایت داستان جاه‌طلبانه‌ای” مهم است که همراه با آن نوشیدنی می‌آید.

این شرکت‌ها بسته به اینکه در چه حوزه‌ای کار می‌کنند، نیازهای متفاوتی را در تولید و توسعه محتوا نشانه می‌گیرند.

آنها بر اساس یکی از مدل‌های زیر، بازاریابی محتوایی خود را با هدف برطرف کردن نیازهای مخاطبان‌شان، پیش می‌برند:

۱-  ایجاد آگاهی

در این مدل برند‌ به‌وسیله محتوا از میان تبلیغات مزاحم عبور می‌کند و آگاهی و اعتماد مخاطب را به سمت محصول یا خدمات خود، هدایت می‌کند.

این استراتژی جواب‌گوی تقاضای مخاطبان است و شامل تولید بسیار زیاد محتوای مفید و معتبر است.

هدف آن ایجاد آگاهی و اعتماد در مخاطب هدف است.

تمرکز در این استراتژی به دستیابی به بهترین رتبه در موتور جست‌وجو و دیده شدن در رسانه‌های اجتماعی است.

۲-  پیشتازی فکری

پس از ایجاد آگاهی، باید برای تبدیل شدن به پیشتاز فکری یا رهبری بازار از طریق تعامل، تلاش کنیم.

این هدف زمانی محقق می‌شود که در جایگاه برند، محتوایی تولید کنیم که ارزشی بیش از محدوده محصول یا خدمات آن ارائه دهد.

کسب‌وکارها زمانی در حوزه کاری خود می‌توانند ادعای پیشتازی کنند که برای نحوه استفاده از محصول یا خدمت، محتوایی تولید کنند که علاوه‌بر برآوردن تقاضا، برای برند نیز جلب اعتماد کند.

در این مدل، برند از تولید محتوا برای پرسونای خریدار اصلی، فراتر می‌رود و به سمت تولید محتوا برای افراد موثر حرکت می‌کند و در فروش B2B، خرید کارآمدتری ایجاد می‌کند.

هدف این مدل استفاده از محتوا برای ارتقای برند تا جایی است که مصرف‌کنندگان به آن اعتماد کنند و در نتیجه این اعتماد، رویکرد متمایزی برای حل مشکل‌شان – یا هر چیزی که در مسیر تصمیم‌گیری خریداران برای خرید قرار دارد – اتخاذ کنند.

 ۳-  داستان گویی

مرحله آخر، مرحله داستان گویی است. در این مدل، برند محتوا را با «روایت وسیع‌تری از برند» یکپارچه می‌کند.

استراتژی محتوای خود را کاملاً پیرامون استراتژی تعامل با مشتری می‌چیند و با وارد کردن مشتریان ( هر سه نوع مشتری: مشتریان بالقوه، مشتریان فعلی و هواداران برند)، به رابطه‌ی عاطفی با برند، به چیزی فراتر از پیشتاز فکری حوزه خود تبدیل می‌شود.

استراتژی داستان‌گویی، مخاطب را آموزش می‌دهد، سرگرم می‌کند، به تعامل با او می‌پردازد و در او تاثیر می‌گذارد.

در این مرحله محتوا پای خود را فراتر از محدوده محصول یا خدمات گذاشته است و به علت وجودی سازمان می‌پردازد.

در واقع برای محصولات و خدماتی تقاضا ایجاد می‌کند که مخاطب هنوز از وجودشان بی‌اطلاع است.

هدف استراتژی داستان‌گویی، خلق مشتریان بهتر است که باعث ایجاد کارایی همه‌جانبه‌ای در بازاریابی و فروش می‌شود؛ زیرا برند را قادر می‌کند تا حدی خود را از دیگران متمایز کند.

این منجر به دریافت هزینه بیشتر یا ارائه تخفیف کمتر برای محصولات و خدمات می‌شود.

فرصت‌های واقعی درآمدزایی برای رشد در مدل داستان‌گویی قرار دارد و این مرحله است که تمام کسب‌وکارها باید برای رسیدن به آن تلاش کنند.

صرف‌نظر از این مسئله، این تصمیمی است که باید بالغ تر شدن‌تان در اجرای بازاریابی محتوایی بگیرید.

برای مطالعه ادامه مقاله روی عبارت بازاریابی محتوایی کلیک کنید.